ابن هیثم نامورترین منجم و دانشمند مسلمان عرب
جهان اسلام و ایران بزرگمان، دارای دانشمندان و فیلسوفان نام آور بیشماری است که در تمام زمینه های موسیقی و علمی و فنی و ریاضی و نجوم و طب، وارد شده اند. آنها نه تنها در زمان خود بهترین بوده اند، حتی با گذشت سالیان سال، پس از خودشان هم، سرمشق و پیشروی سایر دانشمندان بوده اند.
یکی از این دانشمندان، منجمان و فیزیکدانان بزرگ، که امروز در ارتباط با او صحبت می کنیم ابن هیثم است که به عقیده بسیاری، نامورترین منجم و دانشمند مسلمان عرب بوده است.
ابن هیثم در زمینه نور و نورشناسی مطالعات بسیاری انجام داده است و در این رابطه به مفاهیم بسیاری دست یافته است. همچنین ابن هیثم در زمینه نجوم و ریاضی هم پیشتاز بوده و سرآمد بسیاری از دانشمندان زمان خود بوده است.
در ادامه گوشه ای از زندگی نامه و مطالعات علمی ابن هیثم را برای شما بیان خواهیم نمود. با ما همراه باشید.
زندگینامه ابن هیثم
اما او این فرصت را ناخواسته به دست آورد. در فاصله سالهای ۳۹۰ تا ۴۰۰ هجری شمسی / ۱۰۱۱ تا ۱۰۲۱ میلادی در مصر زندانی شد، آنهم بهدلیل شکست در طرح تنظیم سیلابهای رود نیل که از سوی خلیفه در قاهره به او سپرده شده بود.
ابن هیثم هنگامی که هنوز در بصره بود، ادعا کرد که سیلابهای پاییزی نیل را میتوان با مجموعهای از بندها و کانالها مهار و در خشکسالیهای تابستانی استفاده کرد؛ ولی با رسیدن به قاهره دریافت که طرحش از دید مهندسی مطلقا غیرممکن است.
وی به جای اذعان به خطایش نزد خلیفه خطرناک، تصمیم گرفت برای فرار از مجازات، خود را به دیوانگی بزند. این کار برایش به قیمت حبس خانگی تمام شد که ۱۰ سال خلوت جهت اتمام کارهایش را در اختیارش قرار داد.
او تا زمان مرگ خلیفه زندانی بود و فقط زمانی توانست از زندان خارج شود که خلیفه مرده بود. او به عراق بازگشت و تقریبا یکصد کار دیگر در زمینه فیزیک و ریاضیات انجام داد.
ماهیت نور
ابن هیثم اولین دانشمندی بود که دید درستی از نحوه دیدن اشیا توسط انسان ارائه کرد.
او به طور تجربی ثابت کرد که آنچه نظریه انتشار نور نامیده میشود، غلط است. این نظریه که از سوی بزرگانی چون افلاطون، اقلیدس و بطلمیوس پذیرفته شده بود، بیان میدارد که نور از چشم ما به چیزهایی که میبینیم، ساطع میشود. او نظریه جدیدی را بنیان گذارد که تا امروز هم صادق است: ما میبینیم چون نور از اشیا به چشم ما میتابد.
کار دیگری که وی انجام داد و هیچ دانشمندی تا آن زمان برای انجامش کوشش نکرده بود، استفاده از ریاضیات برای توضیح و اثبات این فرایند بود. در نتیجه او را میتوان اولین فیزیکدان نظری هم دانست.
البته احتمالا او بیشتر به خاطر اختراع دوربین بدون عدسیاش شناخته شده و باید برای کشف قانونهای شکست نیز از او سپاسگزار باشیم.
او همچنین اولین آزمایشها را روی پدیده تجزیه نور به رنگهای تشکیلدهندهاش انجام داد و سایهها، رنگینکمان و خسوف را نیز برای اولین بار بررسی کرد و با دیدن چگونگی شکست نور در جو، توانست تخمین خوبی از ارتفاع جو زمین به دست آورد که طبق محاسبات او، حدود یکصد کیلومتر بود.
نوآوریهای ابنهیثم
ابنهیثم نخستین دانشمندی است که مفهوم پرتو نور را به کار میبرد و از آن تصور فیزیکی در چشم دارد. وی میگوید:
«چون حقیقت بینایی در طول زمان از دید اهلنظر و محققان مخفی ماند و در آن دچار اختلافنظر شدند و نظر صائبی وجود نداشت، من آنچه در توان داشتم بدان اهتمام ورزیدم و آن را مورد توجه و دقتنظر فراوان قرار دادم و در بحث از حقیقت آن جدیت و پشتکار فراوان مصروف داشتم و در ابتدای بحث به مبادی و مقدمات آن میپردازیم»
۱. ماهیت نور. ابنهیثم نخستین نورشناسی است که نور را دارای وجود مادی میداند و معتقد است نور باید در زمان تحقق یابد، اگرچه از وجود مخفی بماند. او مخالف نظریه گسیل نور از چشم به اجسام بود و معتقد بر این نظر بود که نور از شئی مرئی به سوی چشم میتابد و عدسی چشم نور را میپذیرد (دفاع، ۳۷).
بر طبق تعریف ابنهیثم «نور عبارت است از حرارت ناری که از اجسام منیر همچون خورشید یا آتش یا اجسام برافروخته متصاعد میشود و اگر بر اجسام متراکم تابیده شود سبب گرمای آنها میشود و در صورتی که از آینهای مقعر به نقطهای واحد که در آن جسم قابلاحتراق وجود دارد انعکاس یابد آن را میسوزاند. نور دو نوع است؛ نور ذاتی مانند نور خورشید و آتش، و نور عَرَضی که از اجسام منیر ساطع میشود(مصطفی نظیف).
۲. ابنهیثم با مشاهده نوری که از یک روزنه به فضای تاریک و غبارآلوده تابیده باشد، نتیجه گرفته که نور به خط مستقیم سیر میکند.
۳. بازتابش. بازتابش نور با برخورد گلوله فلزی بر سطح مانع مقاوم کاملاً شباهت دارد. به این ترتیب که اگر گلولهای بهطور قائم یا مایل بر سطح سختی برخورد کند، به همان وضع قائم یا مایل از طرف دیگر بازتاب میشود و برای نور هم همین عمل صورت میگیرد. ابنهیثم با اندازهگیری زاویه تابش و زاویه بازتابش به برابر بودن آنها پی برد و قانون بازتابش را به دست آورد.
۴. آینههای سوزان کروی و سهوی. ابنهیثم قانون بازتابش را در مورد آینههای کروی و سهوی نیز تحقیق کرد و نتیجه گرفت که پرتوهای خورشید که به خط مستقیم پیش میآیند بر هر سطح صیقلی با زاویه مساوی بازتاب مییابند. «از اینجا نتیجه میشود که پرتوی که بر سطح کروی بتابد پرتو بازتابیده با پرتو تابش با قطر دایره دو زاویه مساوی میسازند و هر پرتو که از جسمی صیقلی به نقطهای برسد، در آن نقطه حرارتی ایجاد میکند و چنان است که اگر چندین پرتو با هم در یک نقطه جمع شوند، در آن نقطه حرارت چند برابر میشود و به همان نسبت افزایش مییابد (نصر، ۱۱۸).
۵. شکست نور. ابنهیثم مطالعات بطلمیوس درباره شکست نور را ادامه داد و به نتایجی رسید که آن را در هشت قاعده بیان کرد. این قواعد روابطی است که میان زاویه تابش و زاویه انحراف نور و تفاوت آنها یعنی d, i و i – d وجود دارد.
ابنهیثم و نجوم و ریاضی
از آثار باقیمانده ابنهیثم بیست مقاله در نجوم است. بیشتر این آثار رسالههایی مختصر هستند که به موضوعات فرعی و محدود نظری و عملی مانند ساعتهای خورشیدی، تعیین قبله، اختلاف منظر و ارتفاع ستارگان پرداختهاند. به نظر بعضی محققان پارهای از این آثار جالب از نظر تاریخی پراهمیت است. مهمترین اثر نجومی ابنهیثم رسالهای به نام «مقالئ فی هیئئ العالم» است. این اثر تنها رسالهای از ابنهیثم است که در قرون وسطی به غرب راه یافت و به زبان اسپانیایی ترجمه شد و بعداً آن را مترجم ناشناسی تحتعنوان «کتاب جهانی و آسمانی» به لاتین ترجمه و منتشر کرد.
علاوه بر بخشهایی از کتاب المناظر که به ریاضیات مربوط است بیست نوشته از ابنهیثم که منحصراً به مباحث ریاضی اختصاص دارند وجود دارد که مورد استفاده پژوهندگان آثار او قرار گرفته است.
نبوغ ریاضی ابنهیثم در مقاله پنجم کتاب المناظر آنجا که مسئلهای را حل میکند که امروزه به نام او معروف است، به اوج شکوفایی رسیده است. این مسئله چنین است:
«در صفحه دایرهای به مرکز ۵ و به شعاعR دو نقطه ثابت A و B داده میشود. هرگاه دایرهای را به مثابه آینهای فرض کنیم، بر آن نقطهای چون M بیابید که شعاع نوری که از A خارج میشود، پس از منعکس شدن در نقطه M بر B بگذرد».
راهحل بسیار پیچیده ابنهیثم به یک معادله درجه چهارم منتهی میشود که وی آن را با قطع کردن یک هذلولی متساوی القطرین و یک دایره حل کرده است.
حامد
نام صحیح ابن هیثم «ابو علی حسن بن حسن بن هیثم» است که ریاضی دان و مهندس و فیزیکدان بوده است
و اما محمد بن هیثم شخص دیگری است که فیلسوف و منطق دان است
و سبب این تداخل و اشتباه هم «ابن ابی اصیبعه» تذکره نویس بوده است