ستاره شناسی با حروف ابجد Reviewed by Momizat on . حروف ابجد یکی از پرکاربدترین حروف هستند که در موارد بسیاری کاربرد دارند. ما امروز تصمیم داریم از کاربرد این حروف در ستاره شناسی افراد و تاثیر آن در پیشگویی شخصی حروف ابجد یکی از پرکاربدترین حروف هستند که در موارد بسیاری کاربرد دارند. ما امروز تصمیم داریم از کاربرد این حروف در ستاره شناسی افراد و تاثیر آن در پیشگویی شخصی Rating: 0
شما اینجا هستید: خانه » مقاله ها » ستاره شناسی با حروف ابجد

ستاره شناسی با حروف ابجد

حروف ابجد یکی از پرکاربدترین حروف هستند که در موارد بسیاری کاربرد دارند. ما امروز تصمیم داریم از کاربرد این حروف در ستاره شناسی افراد و تاثیر آن در پیشگویی شخصیت و آینده افراد صحبت نماییم.

با استفاده از این حروف می توانیم ستاره یا کوکب فرد را محاسبه نماییم و بدین ترتیب به ویژگی های شخصیتی او پر ببریم. می توانیم به ویژگی های اخلاقی شخص در انتخاب شغل و پیشه پی ببریم و یا طبع های افراد را شناسایی نماییم. همچپنین می توانیم جنبه های پنهانی از شخصیت افراد دیگر را در یابیم.

استفاده از ستاره شناسی در فال و طالع بینی بسیار رایج است و از زمانهای قدیم تاکنون، استفاده از علم ستاره شناسی در طالع بینی و پیش بینی وقایع و اتفاقات کاربرد داشته است. حال ترکیب اعداد ابجد، با ستاره شناسی می تواند یک نوع طالع بینی دقیق باشد که شما را با ویژگی های دقیق شخصیتی خود و دیگران آشنا سازد. این قبیل شخصیت شناسی ها می توانند بسیار مفید باشند و در پیشبرد روابط هم تاثیر بسیار زیادی دارند.

بنابراین یک قلم و کاغذ بردارید و تا انتهای مطلب همراه ما باشید.

محاسبه کوکب فرد:

یکی دیگر از موارد کاربرد حروف ابجد در شخصیت شناسی محاسبه کوکب فرد است.کوکب یا ستاره فرد مبین برخی از جنبه های شخصیتی و رفتاری افراد است. بر اساس اسطوره ها و عقاید کهن، هر یک از ستاره ها تاثیر خاصی برافراد و رفتار آنان دارد.به عنوان مثال در اسطوره های یونان باستان  زهره(ونوس)  الهه عشق بوده است. یا مریخ خدای جنگاوری .برای محاسبه ستاره یا کوکب  فرد اسم فرد و مادرش رابر اساس ابجد محاسبه کرده تقسیم بر ۷ می کنیم .باقیمانده کوکب  فرد است.

۱.    قمر یا ماه..…..………… ملک(موکل) قمر ——– اسمائیل(اسماعیل(.

۲.    مریخ یا بهرام …………………ملک مریخ —————- کاکائیل.

۳.    عطارد……..……… ملک عطارد ——– شیخائیل.

۴.    مشتری……….……ملک مشتری ——- سمحائیل(یمحائیل(

۵.    زهره یا ناهید ……………… ملک زهره ————– سیدیائیل

۶.    زحل یا کیوان.……………… ملک زحل —————- قریبائیل

۷.    شمس یا آفتاب یا خورشید(باقیمانده صفر)………………….ملک شمس ——– صاصائیل

حال چگونگی محاسبات را با یک مثال توضیح میدهم :
جمع عدد هوشنگ به ابجد کبیر میشود۳۶۱= ۰+۵۰+۳۰۰+۶+۵ و جمع عد د ژاله که مادر وی است میشود ۳۶=۵+۳۰+۱+۰ مجموع نام ونام مادر می شود ۳۹۷=۳۶۱+۳۶. چون هفت ستاره داریم تقسیم بر ۷ می کنیم و باقیمانده تقسیم، ستاره آقای هوشنگ می شود. باقیمانده تقسیم ۳۹۷ بر ۷ نتیجه ۵ می شود . لذا ستاره او زهره می باشد.

تقسیم حروف به کواکب سبعه:

– ا ج ه ب(حروف زحل)

 – و ز ر د(مشتری)

 – ی ک ش خ(مریخ)

 – ل س ث ظ(شمس)

 – م ف ذ غ(زهره)

 – ن ت ص ض(عطارد)

– ع ح ط ق(قمر)

لقب هفت ستاره:

زحل: رئیس فلک است….فلک هفتم واقلیم نخستین

مریخ:حدّ الدّور  است…..فلک پنجم واقلیم سوم

زهره:مطرب است….فلک سوم واقلیم پنجم

عطارد:کاتب است. …فلک دوم واقلیم ششم

مشتری:قاضی است….فلک ششم واقلیم دوم

شمس:نیّر اعظم است….فلک چهارم واقلیم چهارم

قمر:جاسوس فلک است….فلک اول واقلیم هفتم

از: سرالمستتر

طبع های ستارگان چگونه اند؟

زحل: سرد و خشک به افراط. نحس بزرگ.

مشتری: گرم و تر به اعتدال. سعد بزرگ. مشتری برابر زحل است بر گشادن بندهای او و گره او از منحست.

مریخ: گرم و خشک به افراط. نحس کوچک.

آفتاب: گرم وخشک به به غایت. . گرمی بیشتر. هم سعد و هم نحس.

زهره: سرد و تر به اعتدال. تری بیشتر.سعد کوچک. زهره برابر مریخ است بر گشادن بندهای او و گره او از منحست.

عطارد: سرد و خشک به به غایت. خشکی بیشتر.با سعد، سعد است و با نحس، نحس.

قمر:سرد نه به غایت و تر.گاه تری غالب است و گاه نه. چرا که حال قمر در یک ماه متغیر است. در هفته اول ماه بر طبع بهار است گرم وتر. در هفته دوم برطبع تابستان گرم و خشک. در هفته سوم بر طبع پائیز سردو خشک و در هفته چارم بر طبع زمستان سرد وتر. . قمر به ذات خویش سعد است اما نهادش متغیر است.

سعد: بدان که فعل سعود داد است و صلاح و سلامت و پاکیزگی و نیک خوئی وشادی و راحت و خوبی و فضل ها. اگر قوی باشند با یکدیگر دوستی دارند و اگر ضعیف باشند یکدیگر را یاری دهند.

نحس: فعل نحوس زیان است و ستم و فساد و پلیدی و حریصی و درشتی و اندوه و کافر نعمتی و بی شرمی و زشتی و گمان و همه بدیها. اگر قوی باشند با یکدیگر همی چخند(درگیر باشند) و اگر ضعیف باشند یکدیگر را یله(رها) کنندو در به بددلی مشغول شوند.

از دید هندوان، زحل و مریخ و آفتاب و راس نحس اند همیشه و مشتری و زهره سعدند همیشه. عطارد با سعد، سعد است و با نحس، نحس. وقمرچون نور او همی افزاید سعد است و چون همی کاهد نحس.

نر و ماده ازایشان کدام است؟

سه کوکب علوی( زحل، مشتری، مریخ) و آفتاب نر هستند. زهره و قمر ماده اند. و عطارد نر با نران و ماده با مادگان.

روزی وشبی ازایشان کدام است؟

 زحل، مشتری و آفتاب روزی  هستند. و قوت ایشان در روز است.

مریخ، زهره و قمر شبی اند. و عطارد. هم روزی است و هم شبی.

هر کوکبی مانند خویش را یاری دهد واز او یاری خواهد، روزی از روزی و شبی از شبی.

شمس خداوند نوبت روز است و قمر خداوند نوبت شب.

دلالت ستارگان  بر خوها و روش ها

زحل (کیوان)-ترسنده، نکوهنده، با اندیشه، بددل، بخیل، به کینه وری بامکر، خویشتن واهم کشیده، بزرگ منش، با وسوسه، راستگوی، راست دوستی، آهسته، مجرب، ژرف نگر، رازدار، کس نداند به دل چه دارد و نخواهدآگهی خلق بر فعل خویش، نخواهد که کسیرا نیکی بود، خشم نگیرد و چون گیرد خویشتن را نگه نتواند داشتن، خویشتن نگر، ستیهنده، بدفعل بر خویشتن، و چون بر مخالفت ها دلالت کند چون هم برتری و هم بر خشکی هم بر خرد دلیل است و هم بر جاهلی و لیکن جاهلیش را کسی نداند.

مشتری-نیکخو، الهام داده با خرد، بردبار، بزرگ همت، پارسا، پرهیزگار، داد ده، راستگوی، دانا، سخی، آزاددل، راست دوستی، فخر کننده، دوستدار ریاست، وفادار، با امانت، ریاست گزار، بدی را دشمن دار، بر شهرها و عمارت کردن و بناهای فاخر برآوردن حریص، متحمل، پرهیزکار

مریخ-آشفتگی رای ، جاهلی، متهوری،بدی، سبکی، ناپاکی، دلیری، لجوجی، سفاهت کننده، امانت مردمان خورنده، بریک حال ناایستادن، بدزفانی، نا اندیشیدن، جفاکردن، بی شرمی، بی پرهیزی، زودخشمی وزودپشیمانی، فریفتن، امانت مردمان سبک داشتن، نشاط و مزاح، تیزی، قوت، دوستی پیدا کردن، خوشروئی

آفتاب (شمس)-خرد، معرفت، بزرگواری، کبر، پاکیزگی، حرص بر شهرت و معروف شدن و قوه و غلبه پیدا کردن، نیکنامی جستن، آمیختن با مردمان دوست داشتن، تیزی، زودخشمی، زود پشیمان شدن از خشم، آرامیدن، بردباری

زهره (ناهید)-نیک خویی، خوش منشی، گشاده رویی، طیبت و عشق، شهوت ورزیدن، آرزویها، دوست داشتن سرود و لهو وبازی، سخاوت، آزاد مردی، دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن، دلبستگی بر دوستان، پاکیزگی و عجب، متکبری، شادی، تجمل، وداد و خدایی، دین نگاه داشتن، قوت تن، ضعیفی دل، فرزند دوستی، مردو دوست داشتن

عطارد (تیر)-تیزفهمی، فطانت، حلیمی، آهستگی، رحمت، صبر، گشاده رویی، طاعت داشتن، لطیفی، دوربینی، متلونی، ژرف اندرآمدن به کارها، حریصی برلذت ها، رازداری، راز مردمان جستن، رغبت به ریاست ونام وستایش، سخاوت، حق دوستان نگاه داشتن، بدین و طاعت دست زدن، بامکر و فریب و بددلی،بسیار دانی، ترسندگی، آشفتگی و فکرت

قمر (ماه)-سلیم دلی، با مردمان ساختن به طبع ایشان، خوش منش، فراموش کار، بسیار سخن، بددل، آشکارگر راز دوست، وصفتش خوبی و نیکوی و ستودن، گشاده کار با مردمان و عزیز بر ایشان، شادمانه، همت او بیشتر به زنان و حریص بر ایشان، دوستی پیدا کردن، بسیار اندیشه، با خویشتن حدیث کردن نه قوی، خرد

دلالت ستارگان بر پیشه ها

زحل-بناها و بقعات وکشاورزی و آباد کردن زمین و چشمه و آب و تقسیمش. و کرا های تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراثها و گور کندن و فروختن چیزها(مصنوعات)از آهن و سرب واستخوان و موی و نخاسی بندگان سیاه. و از علم ها آنچه به بدی رساند و از عمل آنچه شر بود و قهر و غضب کردن و بستن و بندکردن و شکنجه.

مشتری-علم های پاک و ولایت های خوب و عبادت و نیکویی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرو سیم شکسته و لباس سفید ومیوه و انگورو نیشکر.

مریخ-ولایت شرط و فروختن سلاح و کردنش. آهنگری و ستوربانی و شبانی و گوسفند کشتن و سلاخی و بیطاری و جراحت ها و ختنه کردن کودکان و دارو کردن و سگ داری و یوز داری و فروختن هر ددو خوک و گرگ و مس و داس و فقاع و آبگینه و صندوق و کاسه های چوبین. و دزدی و مکابره و نقب زدن و راه زدن و حرام حلال داشتن و نبش قبر وبرهنه کردن مردگان و زندان بانی و عذاب و کشتن.

آفتاب-داد و ستد و دیبا فروختن.

زهره-کارهای پاکیزی و شگفت و دوستی بازارها و تجارت در آن . و پیمودن به ترازو  و ارش و پیمانه. و صورتها و زرگری ودرزی و عطاری و فروختن مروارید. پیرایه زر وسیم و ماهی و جامه سپید و سبز و کردن تاج ها و افسرها و اوستادی به سرود و لحن ها و طنبور و بربط زدن و لعب ها و قمار.

عطارد-بازرگانی ها و انبازی و قسمت ها و مساحت ها و شمار و نجوم و هرچیزی که بدو پیشی دانند. هندسه چیزها و علوم آسمانی و زمینی و فلسفه و مناظره و شعر و بلاغت و قلمکاری و دستکاری و چرب دستی و حریصی به تمامی اندر هر کاری. فروختن بردگان و پوست و کراس و هرچه نگار کرده است از درم و دینار و پشیز.

قمر-گشتن اندر کار خبر ها و رسولیها و وکیلی و شمارها و دین و فقه و علوم علوی. و جهد کردن و استادی در هر چیزی و طب و هندسه. و تقدیر کردن آب و زمین و ستردن موی و فرختن طعام و انگشتری سیم و کنیزکان دوشیزه. ونیز دلیل است بر جادوان و گریختگان.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

دلالت ستارگان بر گروهان مردمان و پیشه وران

زحل-خداوندان ضیاع و قهرمانان و عابدان و خویشتن به عذاب داران و بردگان به رنج و سفلگان و گرانان و گدایان و خصیان و دزدان ومردگان و مرده کشان و آنکه اورا به نیکی یاد نکنند و جادوان و دیوان و غولان.

مشتری-ملکان و وزیران و بزرگان و قاضیان و دانشمندان و زاهدان و بازرگانان و توانگران و آنکه از وی شکر کنند و اورا بستایند.

مریخ-سرهنگان و سپاهیان و سواران و جنگاوران و عاصیان و از جماعت بیرون شدگان.

آفتاب-ملکان و بزرگان و رئیسان و سرهنگان و خداوندان تدبیرهای بزرگ و قاضیان و حکیمان و جماعت های مردمان.

زهره-شریفان و توانگران و زنان ملوک و روسپیان و روسپی بارگان و روسپی زادگان.

عطارد-بازرگانان و دبیران و صاحبدیوانان و صاحبخراجان و بندگان و کشتی گیران.

قمر-ملکان و شریفان و کدبانویان و توانگران یاد کرده به شهرها و آبستنان.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 دلالت ستارگان بر احوال ها و کردار ها

زحل-غریبی دور و دراز و درویشی سخت و توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان. عسری و بستگی ککار و شدت ها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن  به ستم و بر چیزها. و اندوههای کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن( با یتیمان توجه کردن)

مشتری-یاری دادن مردمان و میان ایشان صلح وصلاح جستن و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک اوست. دین سخت داشتن و امر معروف کردن وز منکر دست باز داشتن و راستی خواب وبسیاری نکاح و خنده ومزاح و زفان فصیح و حریص بر مال و مستغل و حلیمی و گاه گاه از پس گرانی سبکباری کردن و خویشتن به خطر افکندن.

مریخ-غریبی وسفرهاو خصومت وجنگ و گریختن و کارهای بد و نیکی کمتر و تباه کردن چیزهای نیک و دروغ و غمازی و سوگند دروغ و آرزومندی به نکاح فاحش زشت و حریصی بر زنا و کشتن وغضب و فتنه توختن وحیلت کردن. به حاضر جوابی و آرزومندی و فتنه انگیختن و گریختگان و هرچه ناگاه آید و بد همسایگی و تنهایی گزیدن و کینه وری و حیلت

آفتاب-حریصی بر بازخدائی و ریاست به دست کردن و رغبت به گرد کردن خواسته و سخن گویی و از آن جهان تیمار داشتن و قدرت جستن بر بدان و عاصیان. بدی کند و نیکی کند. برآرد و فرود آرد. قهر کند آن را که نزدیک اوست تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند. و نیک بخت کند آن را که از او دور بود. واگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک او بشده است.

زهره-کاهلی وخنده و فسوس کردن وپای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش. و شطرنج و نرد باختن. و بسیار سوگند خوردن. و دروغ بی فسادی. و شادی بر هر چیزی. مردان جستن وخویشتن ماده کردن. بسیار جماع گوناگون پیش وپس. سودن. شیرینی سخن. زینت و عطر و پیرایه زر وسیم و لباس نیکو دوست داشتن.

عطارد-آموختن ادب ها ودانش های ایزدی. وحی. منطق. شیرین سخن گفتن. زبان آور. فصیح. زود جواب. خوش آواز. یاد دارنده اخبار. سخت و ناخوش اندر خشم. تباه کننده خواسته با بسیار اندوه و مصیبت از دشمنان وترسان از ایشان. سبک خدمت و سبک کار. حریص بر بسیار گرد آوردن و خریدن غلام و کنیز. انگشت نمای به هر کاری. سعایت. دزدی. دروغ و تزویر کردن نامه ها و کتاب ها.

قمر-دروغ و نمامی. عنایت داشتن به صلاح تن و سعادت اندر معیشت. فراخی اندر طعام خوردن و دادن. اندکی نکاح و بسیار زناشوئی کردن. وز سبکی بدان جایگاه که هر کاری را شاید. خوش منشی.

درباره نویسنده

تعداد نوشته ها : 136
  • تبلیغات

    با ما صفحه اول گوگل را تجربه کنید خرید بک لینک ، بک لینک

  • ارسال یک دیدگاه

    بازگشت به بالا