آیا انسان در کیهان تنهاست؟
قدمت این پرسش چندان زیاد نیست. بعید است چنین پرسشی در ذهن انسان ماقبل تاریخ یا بشر تمدن های اولیه شکل گرفته باشد. از نگاه اجداد انسانی ما تمام جهان هستی تنها شامل زمین مسطحی بود که سقفی از ستارگان در بالای آن قرار داشت. برای هزاران سال این ایده غالب در ذهن بشر بود تا اینکه انسان دریافت خورشید نیز به نوعی یک ستاره است نه بیشتر. یک ستاره مانند صدها و هزاران ستاره ای که هر شب در آسمان می بینیم و شاید حتی کوچکتر از بسیاری از این ستارگان. سوال بعدی که احتمالا به ذهن بشر رسید این بود که اگر خورشید صرفا یک ستاره ی عادی است بنابراین این امکان وجود دارد که ستارگان بالای سر ما هر یک، خود خورشید یک سری سیاره مسکونی دیگر باشد و حتی حیات فرازمینی نیز در این سیارات وجود داشته باشد. شالوده ی اصلی این دیدگاه یعنی نظریه ی وجود حیات فرازمینی به این شکل، باز می گردد به جیووانی اسکیاپارلی Giovanni Schiaparelli مدیر رصدخانه میلان که در سال ۱۸۷۷ میلادی رگه های کانال مانندی را روی مریخ مشاهده کرده بود. از نظر پرسیوال لاول Percival Lowell یک ستاره شناس آمریکایی این خطوط کانال هایی یودند که اهالی مریخ آنها را برای آبیاری مزارع یا مثلا حمل کالاهای خود با قایق های باری ساخته اند. اسم ET که نماد موجود فضایی و حیات هوشمند فرازمینی است از اصطلاح Extra Terrestrial گرفته شده است. این اسم گاهی به صورت ETI یا ETL هم نوشته می شود. در این صورت I حرف اول کلمه ی Intelligence به معنی هوش و L حرف اول کلمه ی Life به معنی حیات است. بشر سالهاست که در جستجوی یافتن حیات فرازمینی است و این حیات حتی اگر حیات میکروبی یا باکتریایی هم باشد باز هم دیدگاه ما را درباره جهان هستی تغییر خواهد داد. ولی وقتی از حیات فرازمینی صحبت می کنیم غالبا مقصودمان حیات به شکل موجودات هوشمند است. مثلا موجواتی با سر و شکل یا حتی دست و پا. به عبارت دیگر مقصود ما میکروارگانیسم ها نیستند. اغلب ممکن است موجوداتی را در ذهن مجسم کنیم که جایگاهی برای زبان و اندیشه ورزی و تکلم (به هر شکل ممکن نه الزاما در قالب صوت) داشته باشند. ما در تخیلات خود موجوداتی را تصور می کنیم که بتوان با آنها گفتگو و تبادل افکار کرد.
پروژه OZMA نخستین تلاش بشر برای یافتن حیات فرازمینی
از نظر تاریخی اولین طرح جدی جستجو برای حیات فرا زمینی SETI پروژه ای بود که اوزما Project Ozma نام داشت و در سال ۱۹۶۰ شروع شد. آنطور که رابرت تی دیکسون Robert T Dixon در کتاب خود با نام نجوم دینامیکی می نویسد گویا قرار بوده این پروژه سیگنال های رادیویی حاصل از دو ستاره نزدیک تاو قیطوسی Tav Ceti و اپسیلن نهر (اپسیلون آریدانی) Epsilon Eridani را آشکارسازی کند. لیکن به رغم همه تلاش هایی که صورت گرفته جستجوی انسان تا به امروز بی نیتجه بوده و تا این لحظه هیچ نشانه ای از حیات فرازمینی پیدا نشده است. بزرگترین مشکل ما برای جستجوی کیهان، سرعت پایین سفینه های فضایی است. در طرح استارشات هاوکینگ فضاپیماهایی لیزری قادر خواهند بود با سرعت ۲۰ درصد از سرعت نور یا ۲۱۶ میلیون کیلومتر بر ساعت حرکت کنند. چنین تکنولوژی به این زودی ها در دسترس بشر قرار نخواهد گرفت. بیایید فرض کنیم با سرعت یک دهم سرعت نور راهی نزدیکترین ستاره به خورشید یعنی آلفا قنطورس Alpha Centauri شویم. در چنین سفری در حدود ۹۰ سال برای رفت و برگشت زمان لازم خواهیم داشت. اصلا بیایید تصور کنیم پیشرفت های تکنولوژی به ما این امکان را می دهد که بتوانیم سفینه ای با ۹۸ درصد سرعت نور بسازیم. در چنین حالتی نسبیت خاص اینشتین اثر خود را به شکلی نشان خواهد داد که شاید لازم باشد از این طرح نیز منصرف شویم. بر اساس قواعد نسبیت در فیزیک جدید، زمان برای سرنشینان سفینه کندتر خواهد گذشت. سرنشنیان سفینه در حالی به آلفا قنطورس رفته و باز می گردند تصور می کنند که ۴۰ سال در سفر بوده اند اما از دید ناظران زمینی این سفر ۲۰۰ سال به طول انجامیده است. حال تصور کنید که همه این بحث ها برای نزدیک ترین ستاره به ما یعنی آلفا قنطورس بوده است. شاید همین مساله کافی باشد که از طرح جستجوی خانه به خانه برای یافتن حیات فرازمینی منصرف شویم. با فناوری های امروز نه می توانیم به هفت سیاره تازه کشف شده حول تراپیست ۱ سفر کنیم و نه آلفا قنطورس. با این وجود، فناوری های آینده را نمی توان دقیق پیش بینی کرد. ممکن است آیندگان ما فناوری هایی را در اختیار بگیرند که حتی برای ما قابل تصور هم نیست. شاید در این صورت بتوان سراسر کیهان را در پی یافتن حیات فرازمینی گشت.
Ali
حتما حیات وجود داره حالا جز دلایلی که امروزه هست تو قرانم میگه قرار دادیم جنبندگانی در سیاره های دیگر مسئله ای که وجود داره ایا از انسان پیشرفته تر و دارای تمدن بهتر و دانش بیشتر یا نه مسئله اینه